آیت اللَّه شیخ زین العابدین بن اسماعیل مرندی، در سال 1229ش (1266ق) در مرند در آذربایجان شرقی به دنیا آمد و مقدمات علوم و معارف اسلامی را در زادگاهش سپری نمود. وی پس از آن راهینجف گردید و از محضر عالمان نامآوری همچون میرزای بزرگ شیرازی و میرزا حبیب اللَّه رشتی بهره مند شد.
ایشان حضرت آیت الله حاج شیخ زین العابدین مرندی ( که در برخی منابع به اشتباه تبریزی نوشته شده است) بعد ازسید یزدی در نجف اشرف مرجعیت داشت و صاحب رساله عملیه منهاج العباد می باشند. .
حضرت آیه الله حاج شیخ ابوالقاسم غروی تبریزی نوه ایشان ( فرزند عارف و عالم کامل حضرت آیه الله حاج شیخ هدایت غروی) نوشته اند که: ایشان سه جور شهریه داشتند یکی، 2 فاضل از مدرسه انتخاب میکرد تا آنها در مدرسه پخش بکنند چرا تا طلاب بفهمند که فاضلیت امتیاز دارد تا اینها هم درس بخوانند و فاضل شوند مدارس این طوری بود.
اما علمای محله را حاج شیخ مهدی عموی ما متکفل بود شهریهها را به آنها میدادو میفرمود پسرم این شهریهها را که میبرید خانه علما اولا در تاریکی بروید که خیلی روبرو و چشم به چشم نیافتد که خجالت بکشد 2? و اگر اسرار کرد که به خانه بروید نروید زیادتر خجالت میکشند و سپرده بودند که یک افرادی که خیلی فاضل هستند در هنگام شهریه دادن دستشان را ببوسید بعد بدهید لذا عرفایی مثل شیخ ضیاء لذا آیت الله غروی کمپانی در عراق پیدا میشود که می گوید: نان حاج شیخ را خوردیم به اینجا رسیدیم .
در واقع ایشان یاد میدهد که آیا شخصیت یک طلبه و مومن را خورد کردن چقدر ثواب دارد و چه مقدار عقاب
یک شهریه دیگر همکه نوع سوم بود مخصوص افرادی بود که خودشان هم نمیدانستند کهشهریه میگیرند و توسط شخصی به آنها پرداخت میشد چون شخصیت آنها در حدی بوده که ناراحت نباشند از شهریه گرفتن پرسیدم از پدرم که اگر هیچ کس نمیدانست حتی خودش و فقط شهریه دهنده و حاج آقا میدانست شما از کجا مطلع شدید از این شهریه فرمودند که روزی که درس میرفتم در راه یک فردی را دیدم که رو کرد به من و فرمود که پدرت شهریه را به افراد دیگر میدهد و به ما نمیدهد. به خانه که آمدم این را گفتم به پدر، پدرم حاج زین العابدین فرمودند اشکالی ندارد. روز دوم هم، همین قضیه پیش آمد باز به پدرم گفتم فرمود اشکالی ندارد و بار سوم هم که باز ایشان همان حرف را زد و من به پدر باز گفتم، پدرم فرمود که پسرم از مومن رفع تهمت واجب است ببینید از کجا وارد شد در بار اول هم میتوانست اما آبروی فرد را حفظ کرد. فرمود پسرمرفع تهمت از مومن واجب است بار دیگر که ایشان گفتبگویید پدرم سلام رساندند و گفتند حاج شیخ آن پولی کهفلان نانوا در دوم هر ماه به شما میدهد آیا میدانیاین پول از کجا میآید؟ از قضا بار چهارم هم که ایشان را دیدم ایشان مطلب قبلی را تکرار کرد و من هم گفتم که حاج شیخ پدرم سلام رساندندو فرمودند که آیا میدانی فلان نانوا که در دوم هرماه برای شما پول میآورد، از کجا این پول میآید؟ دیدم که حاج شیخسرش را پایین انداخت و رفت یک چنین شخصیتی بود حاجزین العابدین.
آیت الله سید عبدالکریم کشمیری دراهمیت و ارزش شهر مقدس نجف فرموده اند: “آنقدر نجف مهم است که مانند مرحومشیخ زین العابدین مرندی که مجتهدی مسلم و با تقوا بود، گاهی می آمد جلو درب صحن امیرالمؤمنین (ع)، آنجا که گداها می نشستند، می نشست، می گفتند: آقا اینجا خوب نیست؟ ! می فرمود: اینجا جایی است که امام زمان (عج) و حضرت خضر به طرف حرم می روند، من هم نشسته ام تا شاید توجهی به من کنند” .
همچنین آیت الله کشمیری در جای دیگری درباره شیخ زین العابدین مرندی می فرمود:
او مجتهد بود و زهدش واقعی بود. وقتی پسرش هادی به پدر عرضکرد قبایم پاره و کوتاه شده و خجالت می کشمبا این لباس با طلاب مباحثه کنم!
ایشان به نانوا گفت: از فردا به پسرم نان نده، چون اگر شکماو گرسنه باشد سراغ لباس را نمی گیرد.
وقتی پول برایش می آوردند می رفت دنبال بچه سیدهای ختنهنشده، تا در این راه مصرف شود.
روزی عیالش از کمی مال در زندگی شِکوه کرد. ایشان به همسرشفرمود: کلاه مرا آب بگیر. چون این کار راکرد چرکهای کلاه درون ظرف جمع شد، فرمود: ای زن توبمن می گوئی این چرکها را بخورم؟!
وقتی دیوار خانه اش خراب شد از سهم امام خرج نکرد، حصیر رویدیوار انداخت.
روزی پسرش تقاضای پول بیشتر کرد، فرمود: بروید برای طلاب ازچاه آب بکشید و مزد بگیرید من چیزی نمی دهم. منبع : یاشیل وطن مرند